رویکردی جدید در پرورش مرغان مادر

رویکردی جدید در پرورش مرغان مادر

با توجه به شرایط مختلف پرورش مرغان مادر در نظر گرفتن تنها یک یا دو فاکتور برای مدیریت آنها نمیتواند راهکار مناسبی باشد.

در هنگام آغاز دوره تولید اکثر مدیران مزارع پرورشی مرغ مادر روی وزن بدن و مقایسه آن با منحنی استاندارد تاکید دارند. این مورد به تنهایی  نمیتواند تاکتیک موثری برای مدیریت مرغان مادر باشد چراکه هر کدام دارای گذشته پرورشی متفاوتی هستند، و وزن بدن به تنهایی  نمیتواند معیار مناسبی برای عملکرد بعدی آنها باشد. مسلما اگر شکل کار به اینصورت بود میشد از یک برنامه واحد برای پرورش تمام گله های مادر پیروی کرد. هرچند تولید بالا هنگامی بدست خواهد آمد که وزن بدن در حد ایده آل باشد، اما این نباید به عنوان تنها عامل موثر در نظر گرفته شود . مطمئنا وزن بدن در برابر میزان تولید از اهمیت کمتری برخوردار است.

وزن بدن در برنامه پرورشی از 2 جهت حائز اهمیت است

1- پرندگان باید در یک محدوده وزنی مناسب باشند یعنی از همشکلی مناسبی برخوردار باشند

2- پرندگان به حداقل وزن مورد نیاز در هنگام تحریک نوری رسیده باشند

 

تمام تحقیقات نشان داده اند که بالا بودن و پایین بودن وزن بدن در هنگام تحریک نوری  با میزان تولید مرتبط است. بالاتر بودن وزن در این هنگام به سبکتر بودن بهتر است.

فاکتور اصلی  در عملکرد گله در این هنگام میزان دان دریافتی (انرژی) است . در حقیقت ما بر اساس وزن بدن میزان دان دریافتی را افزایش میدهیم و این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که تامین کامل نیاز های غذایی در این زمان میتواند باعث ایجاد یک بستر مناسب برای تولید خوب شود. افزایش دان در زمان نامناسب یا بیش از اندازه نه تنها موجب افت پیک تولید میگردد بلکه به افزایش مرگ و میر و کاهش کل پیک تولید منجر میگردد.

دوره پیک تولید

تجزیه و تحلیل احتیاجات در این زمان آغاز میگردد. کل دوره تولید مهم است اما تا رسیدن گله به 75% تولید از اهمیت بیشتری برخوردار است. در حقیقت گله های کم تولید هم به یک چنین تولیدی میرسند . به ازاء افزایش هر یک درصد در تولید باید حدود  TE/HH 6/1 به دان افزوده گردد.

فاکتورهای بعد از پیک تولید مهم هستند اما کمتر نسبت به پیک تولید مخاطره آمیزند.

افزایش زیاد دان کلا محرک است بخصوص اگر گله برای تحریک نوری آماده نباشد ، اما همین افزایش دان برای یک گله آمده اثر منفی بدنبال نخواهد داشت.

تحریک نوری برای تمام گله های مادر اعمال میشود اما باید تا پیک تولید انرژی معینی را دریافت کنند. پاسخ به تحریک نوری وابسته به آمادگی بدنی مرغها ست و آمادگی بدنی آنها وابسته به تامین صحیح احتیاجات آنهاست. و این تامین احتیاجات بعد از تحریم نوری نمود بیشتری پیدا میکند.

امروزه تمام مرغان مادر بر اساس انرژی متابولیسمی تغذیه می شوند. انرژی دریافتی تا پیک تولید باید پیوسته افزوده گردد اما افزودن زیادی آن موجب افزایش مرگ و میر و پرولاپس و درصد تخم مرغهای دو زرده میگردد، و این زیادی انرژی موجب افزایش استرس میگردد. 

میزان ماهیچه

تکیه تنها بر میزان عضله و وزن بدن یک امر نادرست است.  حداقل وزن لازم برای تحریک نوری حدود 9/1 تا 1/2  کیلو گرم است . اگر گله دارای تعداد کمی پرنده زیر وزن است میتوان اهداف وزنی را کمی کمتر در نظر گرفت. داشتن وزن مناسب برای توسعه دستگاه تناسلی لازم است اما این به این معنا نیست که هرچه وزن بیشتر باشد بهتر است . تحقیقات نشاندهنده وجود یک ترکیب لاشه مناسب برای تولید هرچه بهتر است.

دوره افزایش وزن بدن از 15 هفتگی فزونی می یابد و تا تحریک نوری باید پرندگان هر هفته افزایش وزن مشخصی داشته باشند تا سیستم تناسلی بتواند رشد مناسب داشته باشد.

تحریک نوری

از آغاز تحریک نوری تا رسیدن به 5% تولید افزایش انرژی زیاد در این زمان با قابلیت زنده مانی رابطه منفی دارد! این زمان برای رساندن پرندگان به وزن استاندارد زمان مناسبی نیست. اگر گله ای دارای وزن مناسب برای تحریک نوری نیست بهتر است تحریک نوری را به تعویق انداخت تا اینکه با افزایش بی حساب دان سعی کرد گله را به وزن ایده آل رسانید. در این زمان باید روی کاهش استرس ناشی از انتقال مرغها و توسعه سیستم تناسلی و وزن بدن تمرکز کرد. میانگین افزایش انرژی دریافتی نباید از 9 کیلوکالری در هفته بیشتر باشد. به ازاء هر 5% افزایش در تولید باید به میزان 5/7 کیلو کالری به ازاء هر مرغ انرژی دریافتی را افزایش داد. این افزایش جهت به دست آوردن افزایش وزن هفتگی لازم است . تولید تخم مرغ با افزودن زیاد انرژی به خطر افتاده و افزایش استرس و مرگ و میر هم از پیامدهای آنست. مطمئنا کاهش استرس در تمام دوره پرورش یکی از اولویت های ما است.

مدیریت طیور قبل از پیک تولید نسبت به بعد از آن مهمتر است. وزن بدن در این زمان باید بطور دائم پایش شود ،وزن اضافی به کاهش جوجه در آوری و باروری خواهد انجامید.

به ازاء هر 5% کاهش تولید در گله نیاز است که 7کیلوکالری به ازاء هر پرنده از انرژی دریافتی کم شود. این تفاوت ناچیز بین قبل و بعد از پیک (9 کیلوکالری در برابر7 کیلوکالری) بخاطر بزرگتر شدن اندازه تخم مرغ و افزایش انرژی نگهداری مرغ است.

در هنگام کاهش دان ممکن است نیاز به کاهش انرژی دان هم احساس شود و تلفیق این دو  نسبت به کاهش زیاد دان بهتر است. در کاهش پیک دان نباید افراط کرد . اگر کاهش زیاد دان بر تولید اثر نمی گذارد نشاندهنده اینست که اوج دان باید کمتر در نظر گرفته می شده است. مسلما میزان انرژی دریافتی یک عدد مطلق نیست، و وابسته به وزن بدن (انرژی نگهداری) و میزان تولید متغییر است.

انرژی نگهداری هم وابسته به دمای محیط و ... متفاوت است. از نظر تئوری انرژی مورد نیاز برا تولید تخم مرغ باید قبل از تولید آن به دان افزوده گردد. بری همین ما اوج دان را در 75% تولید به گله اختصاص میدهیم.

فاکتورهای بهم وابسته

زمان بحرانی گله زمان قبل از تحریک نوری است، و این دوره یعنی کل دوره پرورش که حدود 5 ماه است و بسیاری از عوامل در آن اثر گذار هستند. و تحلیل کل این دوره کاری بسیار طاقت فرسا است. تقسیم دوره پرورش به دوره های کوچکتر قطعا بررسی را آسانتر میکند. بعضی از این دوره ها دارای اهمیت بیشتر و بعضی دارای اهمیت کمتری هستند.

همانطور که ذکر گردید انرژی دریافتی و وزن بدن همبستگی زیادی با تولید دارند. ببیشتر اوقات گله ها به وزن هدف در هفته های ابتدایی نمیرسند و مصرف پروتئین و اسید آمینه محدود است افزایش پروتئین ممکن است به بهبود وزن بیانجامد اما اگر اضافه وزنی رخ دهد مسلما در مراحل بعدی نیاز به اعمال درجات بیشتری از محدودیت غذایی خواهد بود که روی هم شکلی گله اثر منفی خواهد گذاشت. یک تصور غلط اینست که پرنده سنگین تر در هفته اول دارای سیستم اسکلتی بزرگتری در زمان تحریک نوری خواهد بود اما در حقیقت سیستم اسکلتی تنها 5% وابسته به رشد در هفته اول است و بیشتر تحت اثر 4 هفته بعدی قرار دارد.

انرژی دریافتی در طی هفته های 10 تا 14 هفتگی یک فاکتور موثر در عملکرد گله است. نتایج تحقیقات نشاندهنده افزایش تولید تخم مرغ بدون در نظر گرفتن وزن جوجه ها است. وزن بدن و انرژی دریافتی بهم وابسته هستند اما در این زمان انرژی دریافتی مخاطره آمیز تر است . کم و زیاد بودن انرژی در این زمان روی انتقال انرژی به تخم مرغ در دوره تولید میتواند موثر باشد.

بطور میانگین انرژی افزوده شده در 10 تا 14 هفتگی برابر 7 کیلوکالری در روز به ازاء هر پرنده است.  اگر وزن بدن کمتر از استاندارد است به افزایش انرژی بیشتری نیاز است اما اگر وزن بدن کمتر از استاندارد است این افزایش انرژی باید همچنان اعمال گردد. از هفته 14 تا تحریک نوری افزایش انرژی باید در حدود 18 کیلو کالری در روز باشد. وزن بدن هم باید همچنان پایش شود و بعنوان یک شاخص برای صحت انرژی  مورد نظر باشد. رشد ماهیچه ای در این زمان بسیار مهم است اما میزان انرژی دریافتی مهمتر است.

انرژی دریافتی مهمترین فاکتور

اکثر مدیران روی وزن بدن و افزایش هفتگی آن تمرکز دارند در حالیکه باید تمرکز اصلی روی مدیریت پرنده با توجه به شرایط زیست محیطی و دقت به ارگانهای در حال توسعه در هر زمان باشد. مدیریت یک گله با مقایسه وزن بدن با کتابچه راهنما ممکن نیست، چراکه هر گله دارای وزن متفاوت و شرایط متفاوتی است. دستیابی به حداکثر پتانسیل گله ممکن نمیشود مگر با تغییر وضعیت با توجه به شرایط محیطی.

هرچند انرژی دریافتی بعنوان فاکتور اصلی ذکر گردید اما مدیریت گله بر اساس انرژی دریافتی برای دوره های طولانی ممکن نیست.

در یک زمان خاص مثل 4 تا 6 هفتگی انرژی دریافتی باید به شدت کنترل گردد اما در دوره های بعدی نیاز به این محدودیت شدید نیست.

هر هفته از زندگی مرغ مادر دارای اهمیت زیادی است اما وضعیت گله به شدت تحت تاثیر شرایط پرورش بین هفته های 10 تا تولید اولین تخم مرغ است.

سخن پایانی :متناسب با افزایش علم ما در مورد طیور مسلما درک ما از شرایط محیطی آنها هم بیشتر شده و میتوان گفت که یک برنامه که برای یک گله مفید است میتواند برای گله دیگر مفید واقع نشود.

 

منبع:

New Approach Needed for Consistent Broiler Breeder Performance

Dr Chet Wiernusz, Director of Nutrition, Cobb-Vantress

 
 
نظر خود را ثبت نمایید
  • موارد زیر جهت نمایش تایید نخواهد شد:
  • ۱- در متن شماره همراه و آدرس الکترونیکی درج شود
  • ۲ - در متن از جملات و الفاظ غیر عرف استفاده شود
  • ۳ - متن انگلیسی یا پینگلیش تایپ شود
Copyright © 2006 - 2024 ITPNews.com