به گزارش خبر گزاری بخش بین الملل ITPNews:
امروزه وضعیت جوجههای گوشتی ، نسبت به جوجههای گوشتی میانه قرن پیش ،بهبود پیداکرده است اما این جوجهها هنوز در تبدیل خوراک به گوشت ناکارآمد هستند. برای پرورش یک پرنده 7/2 کیلوگرمی، به 5/4 کیلوگرم خوراک نیاز است. این پرنده در طول حیات خود تقریباً 8/1 کیلوگرم مدفوع میکند، درحالیکه 75/0 کیلوگرم خوراک را تنها به 45/0 کیلوگرم وزن زنده تبدیل میکند. باوجود پیشرفتها در علم ژنتیک، هنوز راه زیادی مانده تا طیور بتوانند میزان بیشتری از انرژی و مواد مغذی موجود در خوراک را به گوشت تبدیل کنند.
دیدگاه ساده در مورد تولید مؤثر مرغ گوشتی 4 مؤلفه زیر را شامل می شود:
- رشد
- قابلیت زیست
- تبدیل خوراک
- کاشت
اهمیت نسبی هرکدام از این مؤلفهها به قیمت خوراک، دستمزد کارگر و ارزش بازاری گوشت مرغ بستگی دارد. کمپانیهایی که بهطور کامل ادغامشدهاند، کار پرورش و هچ را باهم ترکیب کردهاند و اندازه و مقیاس ادغام و عملیات، به فرآوری کنندگان این امکان را داده است تا گزینههای بیشتری را برای تصمیمگیری در مورد ترکیب محصولات و همکاری بیشتر داشته باشند. بهطورکلی، شرکتهای تولیدکننده باید بتوانند تصمیم بگیرند که چه میزان ادغام میتواند ارزش بیشتری داشته باشد و کدام جنبه این ادغام اهمیت بیشتری را در جریان تصمیم برای پرورش دارد. قطعاً تبدیل خوراک یکی از مهمترین بخشهای بحث است.
ضررهای ناشی از تبدیل خوراک
نتیجه نهایی ضریب تبدیل خوراک به گوشت با 2 مؤلفه شناسایی میشود:
- تبدیل خوراک گله (متوسط تبدیل همه طیور گله)
- قابلیت زیست پذیری
تلف شدن طیور در پایان دوره رشد، مسئلهای مهم است. خوراکی که طیور تلفشده مصرف کردهاند، میزان مفید بودن خوراک برای گله را کاهش میدهد. تأثیر مرگ دیرهنگام میتواند بر دستاورد گله تأثیری نامناسب داشته باشد و با توجه به قوانین موجود در قرارداد نوشتهشده، ممکن است برای پرورشدهنده هزینهبر باشد.
کمپانیهای ژنتیک بهطور مداوم بر ویژگیهای تبدیل خوراک تأکید میکنند تا به فرآوری کنندگان این امکان را بدهند تا میزان مؤثر بودن تولید طیور زنده خود را بهبود و اقتصاد تولید خود را افزایش دهند. اگرچه ویژگیهایی مانند وزن بدن هر یک از طیور را میتوان بهراحتی اندازه گرفت اما در شرایط تجاری، کسب اطلاعات در مورد ضریب تبدیل خوراک هرکدام از طیور، امکانپذیر نیست.
رویکردهایی برای آزمایش تبدیل خوراک
معیار طلایی برای تبدیل خوراک، اندازهگیری خوراک ورودی از همان یکروزگی تا آخرین مرحله و وزن آن در بازار است. به علت وجود موانع متعدد در انجام این کار، شرکتهای ژنتیک به آزمایشهای جایگزین تکیه کردهاند تا بتوانند میزان تبدیل خوراک به گوشت را ارزیابی کنند.
رویکردهای اساسی این آزمایشها عبارتاند از:
•آزمایشهای کوتاهمدت تبدیل خوراک بهصورت انفرادی (آزمایشهای آنالوگ): در این آزمایشها هر یک از طیور به دان خوری و آبخوری مخصوص خود دسترسی دارند. اطلاعات هرکدام از این طیور جداگانه به دست میآید و ضریب تبدیل خوراک هر یک از طیور بهصورت جداگانه در دسترس است. این روش بهترین منبع برای انتخاب طیوری است که بیشترین توانایی در تبدیل خوراک به گوشت را دارند.
•آزمایشهای بلندمدت در مرغداریهای گلهای و گروهی (آزمایشهای دیجیتال): در این آزمایشها ابزارهای الکترونیکی با استفاده از فضای خوراکدهی اشتراکی، اطلاعات لازم از خوراک مصرفی هرکدام از طیور را ثبت میکنند.
آزمایشهای آنالوگ
اگرچه آزمایشهای آنالوگ تقریباً ازنظر انجام دادن و مدیریت آسانتر هستند اما محدودیتهایی دارند که موفقیت در بهبود تبدیل خوراک را با مشکل مواجه میکنند.
اولازهمه اینکه در طول انجام این آزمایش، طیور به مدت کوتاهی، در محیط رقابتی نیستند و ارتباط اجتماعی ندارند و هرکدام از طیور فضای مختص خود را دارد و بدون هیچ تلاش و رقابتی به خوراک دسترسی دارد و همین امر سبب میشود که طیور رشد خوب و ضریب تبدیل بالایی داشته باشند، این در حالی است که بچههای آنها قادر نخواهند بود زمانی که با دیگر طیور وارد چالش میشوند همین نتیجه را داشته باشند.
دوم اینکه این آزمایشهای کوتاهمدت، نمیتوانند بازتاب صحیحی از توانایی مرغ گوشتی در تبدیل خوراک در کل دوره زندگیاش داشته باشند.
سومین ایراد واردشده بر آزمایشهای آنالوگ این است که زمان انجام این آزمایشها بسیار مهم و ضروری است؛ بهراستی اگر تبدیل خوراک فقط در طول 5 تا روز 10 اندازهگیری شود، منحنی رشد در چه روزی باید انتخاب شود؟ بعضی از ژنهای طیور استفاده مؤثر از خوراک را در مراحل ابتدایی رشد نشان میدهند و این در حالی است که دیگر نژادها در اواخر منحنی رشد بازدهی خود را نشان میدهند. تصمیمگیری در مورد اینکه کدام رویکرد این محدودیتها را از بین میبرد میتواند در بهبود وضعیت تبدیل خوراک در کل دوره زندگی یک پرنده تأثیرگذار باشد.
آزمایشهای دیجیتال
آزمایشهای دیجیتال طولانیمدت، بهتر از آزمایشهای آنالوگ هستند زیرا امکان اندازهگیری تبدیل خوراک در طولانیمدت را فراهم میکنند. در این آزمایشها اطلاع از میزان مصرف هرکدام از طیور نیازمند ابزارهای الکترونیکی است که میتواند دسترسی هرکدام از طیور به دان خوری ها را اندازه بگیرد. این دسترسی باید به یک پرنده برای هر دان خواری و در هرزمانی، اختصاص پیدا کند تا بتوان بهراحتی متوجه شد که هر پرنده چه میزان خوراک را مصرف میکند.
در آزمایشهای دیجیتال، امکان بروز خطا در اطلاعات بهدستآمده و ذخیرهسازی آنها وجود دارد. البته این چالشهای تکنولوژی میتواند بهمرور از بین برود و سیستمها قوی شوند تا اطلاعات از خوراکهای مصرفی بیشتر شود و علم ژنتیک در تبدیل خوراک پیشرفت کند.
دیدگاه ساده در مورد تولید مؤثر مرغ گوشتی 4 مؤلفه زیر را شامل می شود:
- رشد
- قابلیت زیست
- تبدیل خوراک
- کاشت
اهمیت نسبی هرکدام از این مؤلفهها به قیمت خوراک، دستمزد کارگر و ارزش بازاری گوشت مرغ بستگی دارد. کمپانیهایی که بهطور کامل ادغامشدهاند، کار پرورش و هچ را باهم ترکیب کردهاند و اندازه و مقیاس ادغام و عملیات، به فرآوری کنندگان این امکان را داده است تا گزینههای بیشتری را برای تصمیمگیری در مورد ترکیب محصولات و همکاری بیشتر داشته باشند. بهطورکلی، شرکتهای تولیدکننده باید بتوانند تصمیم بگیرند که چه میزان ادغام میتواند ارزش بیشتری داشته باشد و کدام جنبه این ادغام اهمیت بیشتری را در جریان تصمیم برای پرورش دارد. قطعاً تبدیل خوراک یکی از مهمترین بخشهای بحث است.
ضررهای ناشی از تبدیل خوراک
نتیجه نهایی ضریب تبدیل خوراک به گوشت با 2 مؤلفه شناسایی میشود:
- تبدیل خوراک گله (متوسط تبدیل همه طیور گله)
- قابلیت زیست پذیری
تلف شدن طیور در پایان دوره رشد، مسئلهای مهم است. خوراکی که طیور تلفشده مصرف کردهاند، میزان مفید بودن خوراک برای گله را کاهش میدهد. تأثیر مرگ دیرهنگام میتواند بر دستاورد گله تأثیری نامناسب داشته باشد و با توجه به قوانین موجود در قرارداد نوشتهشده، ممکن است برای پرورشدهنده هزینهبر باشد.
کمپانیهای ژنتیک بهطور مداوم بر ویژگیهای تبدیل خوراک تأکید میکنند تا به فرآوری کنندگان این امکان را بدهند تا میزان مؤثر بودن تولید طیور زنده خود را بهبود و اقتصاد تولید خود را افزایش دهند. اگرچه ویژگیهایی مانند وزن بدن هر یک از طیور را میتوان بهراحتی اندازه گرفت اما در شرایط تجاری، کسب اطلاعات در مورد ضریب تبدیل خوراک هرکدام از طیور، امکانپذیر نیست.
رویکردهایی برای آزمایش تبدیل خوراک
معیار طلایی برای تبدیل خوراک، اندازهگیری خوراک ورودی از همان یکروزگی تا آخرین مرحله و وزن آن در بازار است. به علت وجود موانع متعدد در انجام این کار، شرکتهای ژنتیک به آزمایشهای جایگزین تکیه کردهاند تا بتوانند میزان تبدیل خوراک به گوشت را ارزیابی کنند.
رویکردهای اساسی این آزمایشها عبارتاند از:
•آزمایشهای کوتاهمدت تبدیل خوراک بهصورت انفرادی (آزمایشهای آنالوگ): در این آزمایشها هر یک از طیور به دان خوری و آبخوری مخصوص خود دسترسی دارند. اطلاعات هرکدام از این طیور جداگانه به دست میآید و ضریب تبدیل خوراک هر یک از طیور بهصورت جداگانه در دسترس است. این روش بهترین منبع برای انتخاب طیوری است که بیشترین توانایی در تبدیل خوراک به گوشت را دارند.
•آزمایشهای بلندمدت در مرغداریهای گلهای و گروهی (آزمایشهای دیجیتال): در این آزمایشها ابزارهای الکترونیکی با استفاده از فضای خوراکدهی اشتراکی، اطلاعات لازم از خوراک مصرفی هرکدام از طیور را ثبت میکنند.
آزمایشهای آنالوگ
اگرچه آزمایشهای آنالوگ تقریباً ازنظر انجام دادن و مدیریت آسانتر هستند اما محدودیتهایی دارند که موفقیت در بهبود تبدیل خوراک را با مشکل مواجه میکنند.
اولازهمه اینکه در طول انجام این آزمایش، طیور به مدت کوتاهی، در محیط رقابتی نیستند و ارتباط اجتماعی ندارند و هرکدام از طیور فضای مختص خود را دارد و بدون هیچ تلاش و رقابتی به خوراک دسترسی دارد و همین امر سبب میشود که طیور رشد خوب و ضریب تبدیل بالایی داشته باشند، این در حالی است که بچههای آنها قادر نخواهند بود زمانی که با دیگر طیور وارد چالش میشوند همین نتیجه را داشته باشند.
دوم اینکه این آزمایشهای کوتاهمدت، نمیتوانند بازتاب صحیحی از توانایی مرغ گوشتی در تبدیل خوراک در کل دوره زندگیاش داشته باشند.
سومین ایراد واردشده بر آزمایشهای آنالوگ این است که زمان انجام این آزمایشها بسیار مهم و ضروری است؛ بهراستی اگر تبدیل خوراک فقط در طول 5 تا روز 10 اندازهگیری شود، منحنی رشد در چه روزی باید انتخاب شود؟ بعضی از ژنهای طیور استفاده مؤثر از خوراک را در مراحل ابتدایی رشد نشان میدهند و این در حالی است که دیگر نژادها در اواخر منحنی رشد بازدهی خود را نشان میدهند. تصمیمگیری در مورد اینکه کدام رویکرد این محدودیتها را از بین میبرد میتواند در بهبود وضعیت تبدیل خوراک در کل دوره زندگی یک پرنده تأثیرگذار باشد.
آزمایشهای دیجیتال
آزمایشهای دیجیتال طولانیمدت، بهتر از آزمایشهای آنالوگ هستند زیرا امکان اندازهگیری تبدیل خوراک در طولانیمدت را فراهم میکنند. در این آزمایشها اطلاع از میزان مصرف هرکدام از طیور نیازمند ابزارهای الکترونیکی است که میتواند دسترسی هرکدام از طیور به دان خوری ها را اندازه بگیرد. این دسترسی باید به یک پرنده برای هر دان خواری و در هرزمانی، اختصاص پیدا کند تا بتوان بهراحتی متوجه شد که هر پرنده چه میزان خوراک را مصرف میکند.
در آزمایشهای دیجیتال، امکان بروز خطا در اطلاعات بهدستآمده و ذخیرهسازی آنها وجود دارد. البته این چالشهای تکنولوژی میتواند بهمرور از بین برود و سیستمها قوی شوند تا اطلاعات از خوراکهای مصرفی بیشتر شود و علم ژنتیک در تبدیل خوراک پیشرفت کند.