کبک پرندهای زیبا، آرام و وحشی است که در بسیاری از دشتها، دامنهها و کوهپایهها پراکنده است. این پرنده در نواحی وسیعی از جهان نظیر شمال آمریکا، شرق اروپا، خاورمیانه، آسیای مرکزی، شبه قاره هندوستان و باختر دور پراکنده است. نام این پرنده در زبان انگلیسی Partridge، در زبان فرانسه Perdrix، در زبان آلمانی Rebhuhn و در زبان عربی «الحجل» است، که به کبک چوکار «الشنار» نیز گفته میشود و در زبان فارسی به آن "کبک" میگویند.
استاد دهخدا در لغت نامه خود در باره کبک گوید:
«کبک، مرغی معروف و پرندهای مشهور است که بر دو قسم میباشد دری و غیر دری، هر دو به یک شکل و شمایل لیکن دری بزرگتر و غیر دری کوچکتر است. این پرنده بیشتر در کوهسار ها زیست کند. قبج، معرب کبک است. کبک پرندهای از دسته ماکیانها است که به جهت استفاده از گوشت وی آن را شکار کنند. اعراب گوشت او را از جمله طعامهای بسیار لذیذ شمارند و چون خواهند این مرغ را بگیرند از هر طرف او را بپرانند تا وقتی از پرواز باز ماند و خسته شود خود را در برف پنهان کند تا با دست بگیرند».
پرورش کبک قدمت چندانی ندارد اما صید و شکار کبک تاریخچهای بسیار کهن دارد. صید کبک یکی از تفریحات شاهزادگان و امرا و اشراف زادگان در بین سلسلههای پادشاهان هخامنشی، اشکانی و ساسانی در دوران ماقبل اسلام در ایران بوده است. بعد از ظهور اسلام نیز بسیاری از پادشاهان سلسلههای سامانیان، غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان همانند شاهان گذشته علاقه زیادی به صید و شکار از خود نشان میدادند و با انتشار فرهنگ ایرانی در میان اعراب در دوران خلفای عباسی، بسیاری از خلفای خاندان عباسی نیز به آداب و رسوم درباری شاهان ایرانی علاقمند شده و همانند آنان عازم صید و شکار میشدند.
در سرزمین باستانی بدخشان که جزو قلمرو فرهنگی ایران محسوب میشود، کبک نماد و سمبل فرارسیدن نوروز میباشد و در بین آثار باستانی یافت شده در گورهای «کوشانیها» در بدخشان تاجیکستان، مُهری یافت شده که بر روی آن نقش یک کبک که شاخه گندم بر منقار دارد دیده میشود.
کبک دری
جثه:
بزرگ
رنگ:
خاکستری نخودی با پرهای پرواز سفید رنگ. رنگ شکم تیره و در انتها قرمز کم رنگ به نظر میآید. در پهلوها رگههای طولی پهن به رنگ دارچینی دیده میشود که لابه لای آنها خاکستری است. دوسوم طول شاهپرهای نخستین و ثانوی بال از سمت قاعده سفید رنگ است که هنگام پرواز در زیر بال به صورت نوار پهن و مشخصی دیده میشود. طرح خاص صورتش که شامل نوار چشمی و گلوی سفید، تارک خاکستری و خط خاکستری پر رنگ کنار گردن است از فاصله نزدیک قابل تشخیص میباشد.
خاستگاه:
شرق ترکیه، ارمنستان، افغانستان و منطقه وسیعی از دامنههای سلسله جبال البرز در شمال ایران.
زیستگاه:
این پرنده در پرتگاههایی با شیب تند، کوهستانهای صخرهای و قلل مرتفع با گیاهان اندک و پراکنده، در ارتفاع بین 3500-1800 متری و به ندرت کمتر از آن به سر برده و در میان سنگها و اغلب در لبه صخرههای مرتفع آشیانه میسازد. نژاد بومی اصیل ایران است. در زمستان های سرد به ندرت مهاجرت می نماید.
پراکندگی:
در قدیم در قره داغ به وفور یافت میشد اما امروزه فقط در ارتفاعات بلند کوههای قوشا داغ، هشتسر و غیره یافت میشود. بخصوص در مناطقی از استان چهارمحال و بختیاری، در شهرستانهای اردل و لردگان و در منطقه حفاظت شده تنگ صیاد در نزدیکی شهرکرد.
* زیرگونه Tetraogallus caspius caspius: در کوههای البرز، خراسان و کوههای بلند شمال ایران ارتفاعات شمال غربی در کوههای سهند و سبلان آذربایجان
* زیرگونه Tetraogallus semenowtiav schanskii: ارتفاعات زاگرس در کوههای چهار محال و بختیاری، زنجان لرستان و ایلام.
زیرگونهها:
1- کبک دری مازندرانی (خزری): Tetraogallus caspius caspius
2- کبک دری ارمنی (قفقازی): Tetraogallus caspius taurieus
3- Tetraogallus semenowtiav schanskii
جمعیت:
نامعلوم، در حال انقراض، تحت حفاظت شدید (Red List)، شکار ممنوع.
عوامل کاهش جمعیت:
1- تغییر و یا آسیب از قبیل راهسازی به داخل مناطق کوهستانی.
2- ساخت و سازهای بیرویه.
3- ورود دام به زیستگاه.
4- شکار قاچاق و بیرویه در فصل بهار با سلاحهای گلوله زنی از فاصله دور.
5- افزایش جمعیت کلاغ زاغی و شکار جوجههای کبک دری و یا از بین بردن تخمها توسط این پرنده.
تولید مثل:
زمان زادآوری و تولید مثل اواسط دی تا اواخر بهمن ماه است. از اسفند ماه به صورت جفت جفت دیده میشوند. اواسط فروردین تا اوایل اردیبهشت، زمانیکه هنوز سر قلهها پوشیده از برف است تخمگذاری میکنند. جوجهها بی نیاز از والدین (Precocial) هستند.
تخم:
تعداد تخمگذاری 6 تا 9 عدد، زمان خوابیدن روی تخمها ٢٨ روز، رنگ تخمها کرم متمایل به قهوهای با لکههای پراکنده قهوهای، اندازه تخم: 46 / 9 × 65 / 4 میلیمتر.
رفتارهای جفت یابی:
جنس نر برای جلب توجه جنس ماده، دم خود را به حالت چتر باز کرده و درحالیکه اندکی بالهایش را انداخته است، جلوی ماده حرکت می کند. شبیه به حالت سیاه خروس یا بوقلمون.
تغذیه:
جوجه ها در روزهای اول زندگی به خوردن حشرات خصوصاً ملخها علاقه فراوان دارند و از سبزههای کوتاه که در مسیر چشمهها میروید، انواع سیر وحشی و زالک، جوانه درختان و دانههای گیاهی فصلی تغذیه میکنند. در فصول سرد و زمستانها با جا به جا کردن قلوه سنگها از ریشه گیاهان و درختان، پوست درختچههای زرشک و نیز از برگهای سرو کوهی (ارس) آنهم به مقدار خیلی کم تغذیه میکنند. این برگها با داشتن رزین و ویتامین C فراوان، مقاومت این پرندگان را در برابر سرمای سخت کوهستانها زیاد میکند.
در صورت پرورش، علاوه بر خوراکهای فوق میتوان جهت جبران کمبودهای احتمالی نیز از ترکیب جوانههای خوراکی ارگانیک نیز برای تغذیه استفاده نمود.
صدا:
صدای این پرنده بسیار مشخص و فریاد مانند شبیه گیلانشاه، یا سوت بلند شونده و طولانی و هنگام احساس خطر شبیه «چوک- چوک- چوک» شنیده میشود.
عکس العمل در هنگام خطر:
در هنگام احساس خطر با سوت زدنهای ممتد (بیشتر نرها سوت میزنند) یکدیگر را از خطر آگاه کرده، در یک لحظه در جای خود میخکوب میشوند درحالیکه با تمام دقت اطراف خود را نگاه میکنند. اگر شدت خطر را نزدیک احساس کنند با سرعت میدوند و خود را به صخرهها میرسانند و با مهارتی خاص و تماشایی بصورت دولا دولا (حالتی شبیه به سینه خیز رفتن انسان) درحالیکه بر روی ساق پا حرکت میکنند، سر خود را پایین نگه داشته در میان صخرهها پنهان میشوند.
در صورت مواجه شدن با خطرهایی که معمولا او را از بالای سر مورد هجوم قرار می دهند (مثل پرندگان شکاری)، ابتدا پرهای دم را به صورت چتری باز کرده شروع به لرزاندن پرهای دم میکند (احتمالا برای ترساندن موجود مهاجم) سپس در مدت زمان کمتر از یک دقیقه، مانند تیری که از چلۀ کمان رها شده باشد با فشاری که به پاها وارد میسازد، فرار میکند.
مشخصات ظاهری پرنده نر:
طول 58 سانتیمتر بوده و از پرندگان مورد علاقۀ شکارچیان است و جثهای بسیار بزرگ؛ به رنگ خاکستری نخودی دارد. پرهای پروازش سفید رنگ است و غالبا در مناطق بسیار مرتفع کوهستانی زندگی میکند. از فاصلۀ نزدیک با شکم تیره و نوار سبیل و گوشوارۀ تیره که روی چانه و گردن سفید قرار دارد، مشخص است.
دم در پرواز، قهوهای تیره و در انتها قرمز کمرنگ به نظر میآید. در پهلوها رگههای طولی پهن به رنگ دارچینی دیده میشود که لابلای آنها خاکستری است. پرندۀ نر، در پا دارای سیخک است.
مشخصات ظاهری پرنده ماده:
در پرنده ماده تضاد نقش و نگار صورت کمتر است. طول 55 سانتیمتر، کمرنگتر و تاج و گلو، نخودیتر است.
تشخیص نر و ماده:
در دوران بلوغ محدود به مشاهده سیخک پا در نرهاست که از ۳ ماهگی قابل لمس و از ۵ / ۵ ماهگی به وسیله چشم قابل مشاهده است که حدود ۵ / ۰ سانتیمتر طول دارد. علاوه بر آن تفاوتهایی در خطوط صورت نر و ماده وجود دارد که از فاصله نزدیک دیده میشوند. طوق سفید در قسمت جلوی گردن نر V شکل و در ماده U شکل است. نقطههایی نیز به رنگ سیاه در جلوی سینه هر دو جنس دیده میشود ولی در مادهها علاوه بر این، نقطههای قهوهای سیاه توخالی با زمینه داخلی سفید وجود دارد. در دوران جوجگی اگر چه تشخیص نر و ماده از لحاظ ظاهری مشکل است ولی میتوان تفاوتهایی از لحاظ رنگ کرکها در آن ها قائل شد، که رنگ نرها قهوهای تر و مادهها خاکی ترند.
فصل تولک:
زمان پیدا شدن اولین پرها و خارج شدن از حالت کرکی، اواخر خرداد ماه و تولک دوم از اواسط شهریور تا اواخر مهرماه است. کامل شدن شاهپرها در ۴-۵ / ۳ ماهگی بوده و قدرت پرواز در ۶-۵ / ۵ ماهگی حاصل میشود.
سایر اطلاعات:
گونهای که در جنوب غربی ایران دیده میشود، کمتر خاکستری و بیشتر نخودی است. این پرنده بسیار خجالتی و محتاط بوده و نزدیک شدن به آن بسیار دشوار است. از تماشاگر فرار کرده و یا احساس خطر بیشتر، به سرعت به بالای کوهستان پرواز میکند. نام علمی آن Tetraogallus caspius و نام انگلیسی آن Caspian Snowcock است. به اندازه سایر ماکیانها اجتماعی نیست و معمولاً جفت جفت دیده میشود.
منابع:
1- ویکیپدیا، دانشنامۀ آزاد - fa.wikipedia.org
2- کویر و بیابانهای ایران - www.irandeserts.com
3- وبلاگ پرنده جنگل - jangelbird.blogfa.com
4- مرجع حیات وحش ایران - vahsh.ir
4- دکتر احسان مقدس (۱۳۹۰): پرورش، نگهداری و بیماریهای کبک، انتشارات نیلوبرگ، چاپ اول، مهرماه ۱۳۹۰، تهران.